8.23.2004

دست هايت را از من پاک کن! گر چه عين نجاست پاک نمی شود ولی شايد روزی ....

شايد روزی آن چنان در ميان اشکهايم حل شدم که سياهی درونم ديگر ديده نشد.سياهی درونم...

سياهی درونم که دستانت را آلودست.دستان پاک و بی گناهت را .دستانت...

دستانت! که مرا شکست و چشمانم که همچنان می نگرد...

چشمانم که پر از تصوير دستان آلوده ی توست.دستهايت را پاک کن تا در اشک هايم حل شوم.