10.13.2006

و بازگشت بزرگ رخ مي دهد. به آرامي زير پوستم را خيس مي كند و من با حلقي گرفته و تنفري کهنه مي ميرم اين گوشه, بي کس.
به سلامتي بازگشت اين مر
ض قديمي!
تا هميشه مست مي شوم و تا هميشه خيره مي مانم به ستارها ي کمرنگ اين شهر.